آموزش ماهایوگا (تکنیک من که هستم؟)5

((خودبزرگ)) ، کوچکتر از کوچکترین و در عین حال بزرگتر از بزرگترین ، در گوشه قلب هر موجود زنده ای مخفی است . خود بزرگ به بزرگی انگشت شست هر فرد در قلب هر شخصی وجود دارد.
(( قلب به مانند غنچه نیلوفر آبی است که به صورت وارونه قرار دارد . نقطه روشنی به مانند اتم ، یا به اندازه انتهای دانه شلتوک در آن وجود دارد. آن نقطه مانند شعله شمع است و سر آن جایگاه ((خود بزرگ )) میباشد .
قلب به صورت غنچه نیلوفر آبی است که جایگاه آن در وسط قفسه سینه ، کمی به طرف چپ میباشد . تمام نیدی ها ( چاکراها ) از اینجا سرچشمه میگیرند و کنترل میشوند . نفس ، فکر ، و آگاهی نیز از این مکان سرچشمه میگیرند.
8- ماها یوگا

در ماها یوگا فرد احساس میکند که از مرحله اولیه که مرحله یگانگی با خویشتن خویش است خارج گشته است ، و اکنون میل دارد که دوباره به حالت اولیه یا طبیعی خویش برگردد.

* مرحله طبیعی و اولیه انسان چیست ؟
مرحله بدون وجود تفکر من ، فکر ، و همراه با شادمانی . در مدت خواب ، این تجربه را کسب میکنید . در طی خواب ، فکر وجود ندارد و تجربه شادی و رهایی را کسب میکنیم .

* وضعیت کنونی ما چگونه است ؟
اکنون ما در حالت جهالت قرار داریم ( هندی : آجنانا ) ، سرشار از وجود من و تحت هجوم افکار . این افکار خوشایند و نا خوشایند ، احساس استرس و ناشادمانی را ایجاد میکند ( هندی : سامسارا ) و به آمد و رفت های مکرر ( حلقه حیاط و مرگ ) منجر میشود .

* امواج افکار چه هستند ؟ چگونه ایجاد میشوند ؟ چگونه بر آنها مسلط شویم ؟
این امواج افکار بر اثر (( واسانا )) ها به وجود می آیند :

9- واسانا چیست ؟

وقتی فکری پیش می آید و سپس از ذهن خارج میشود ، اثری از آن در ذهن نا آگاه ما باقی می ماند . و زمانی که همان فکر مجدادا پیش می آید ، اثر دفعه پیش خود را عمیقتر میکند و آگر همان فکر مکررا پیش آید ، اثر عمیقتر و بزرگتر میشود . تا زمانی که آن فکر جای محکمی را برای خود پیدا نکرده ، به صورت دعوت نشده هر زمانی به سراغ ما آمده و ذهن را مشغول میکند .
این تاثیرات که در ناخود آگاه ما ثبت میشود ، نطفه ای را بوجود می آورد و در زمان مرگ ، عمیقا در قلب ما نفوذ میکند و از بین نمی رود ، آنها به عنوان واسانا ( پو روا سامسکارا یا گرایشات مخفی ) به زندگی بعدی ما منتقل میشوند و در زمان مساعد خود را نشان میدهند ، یعنی از قلب ما تراوش میکنند .
خود بزرگ ، این واسانا ها را در نزدیکی خود ، یعنی در قلب ما حفظ و حراست میکند ، مانند : شخص خسیسی که شی گرانبهایی را همیشه نزدیک خود نگه میدارد و به هیچوجه از مراقبت آن غافل نمیشود .
وقتی واسانایی از قلب آزاد میشود و به فعالیت میپردازد ، با نور مربوط به خود بزرگ همراه است و به فرد احساس فکر کردن دست میدهد . واسانا از قلب به مغز میرود و در این جریان ، فکر تغییر یافته و بزرگ میشود ، و این بزرگ شدن تا زمانی که به تنهایی شروع به خودنمایی کند ادامه خواهد داشت . در این بین سایر واسانا ها در حالت غیر فعال هستند .
وقتی واسانای اصلی مسیرش را طی کرد ، واسانای قوی بعدی که در قلب به صورت مخفی وجود داشت خود نمایی میکند ، جریان فوق را میگذراند و شروع به اشغال ذهن میکند و به همین ترتیب واسانا ها یکی یکی ظاهر میشوند . در مورد تاثیرات فکر و ذهن ، باید اشاره نمود که این تاثیرات شخصیت فرد را شکل میدهند .
اگر غالب این افکار راجع به خدا و مهربانی نسبت به همنوع باشند ، فرد متدین و نیکوکار جلوه خواهد کرد و موجب ارتقاء مقام فرد میشود و تدریجا پختگی و آمادگی فرد برای انجام تکالیف الهی را به دنبال خواهد داشت و وی را در زمینه معنویت به درجات بالایی میرساند .
با بالا رفتن سن اگر فرد مراقب افکار خود نباشد و اجازه دهد که افکار ناخوشایند با روش قدیمی خود پیشرفت نمایند ، شخص قربانی افکار خویش خواهد شد و انسانها از وی فرار خواهند کرد . این دسته از افراد حتی در زمان حیاتشان ، زندگی جهنمی و حقیرانه ای را میگذرانند . اگر این سامسکاراهای بد به زندگی بعدی منتقل شوند ، تنها راه نجات این است که لطف خداوند شامل حال شخص شود و کودک را در خانواده و محیطی که رشد معنوی را در او فراهم میکنند قرار دهد . ( بهاگاواد گیتا قسمت 16 )
تنها راه ساده برای رهایی از این گرایشهای نا مطلوب در این زندگی ، تکرار دائم مانترا و ذکر دائم پروردگار است . به این ترتیب به مرور زمان گرایشات منفی در ذهن انسان معدوم میشوند و دریچه های حافظه طولانی مدت باز میشوند . ( در این هنگام حافظه موقت ازمیان میرود و آموخته های انسان به صورت دائمی و بدون فراموشی در مغز او ثبت میشوند. )
در مرحله بیداری ( تامیل : جاگرات ) ، وقتی که فرد تنبل ، بیکاره ، هوسران و عیاش میشود ، فکرش هرگز تنبل و کند نمیشود . فکر دائما و به صورت پیوسته مشغول واسانا های گوناگونی است .
اگر بخواهیم ذهن و واسانا را تشبیه کنیم شباهت آنها به آسیاب و گندم است :
ذهن سنگ آسیابی است که دائما میچرخد و واسانا ها دانه های گندم هستند که ذهن را مشغول نگه میدارند ، اگر دانه نباشد آسیاب هم متوفق میشود و به همین صورت اگر واسانایی وجود نداشته باشد ، طبیعتا ذهن مشغولیتی نخواهد داشت .
در قسمت ششم از (( آروناچالا آشتاکا )) ( قطعات هشتگانه آروناچالا) ، ماهاریشی با اشاره به قلب چنین میگوید :
(( تو خودت هستی ، موجودی که از همیشه از وجود خویش به عنوان خود بزرگ و درخشان ، در قلب آگاه است . در تو قدرت مرموزی وجود دارد که آن قدرت بدون هیچ است . ))
بنابراین واسانا ها که در طی مدیتیشن ، به صورت افکار زائد در ذهن فرد ظاهر میشوند ، مزاحم مدیتیشن خواهند بود و تا زمانی که واساناها وجود دارند و کاملا از بین نرفته اند ، نمیتوان به خویابی رسید .
راه رهایی چیست ؟
تنها راه رهایی از واساناها تمرکز بر چیزی است که فاقد واسانا باشد ، قلب تنها چیزی است که میتواند واسانا ها را ازبین ببرد.هدف جویندگان حقیقت ، باید خارج کردن افکار زائد از قلب و آزاد کردن آن باشد . به صورتی که هیچ انعکاسی نور آگاهی را نپوشاند . و این کار تنها با جستجوی منشاء ((ایگو)) امکانپذیر است . ( ایگو مکانی است که آگاهی مطلق در آنجاست ، مکانی در قلب و مملو از آگاهی ماوراء تصور بشر ) .
هنگامی که به ایگو دست پیدا کنید به حالت اولیه بشر ، حالت بدوی ، حالت آگاهی مطلق و در کنترل گرفتن روح خواهید رسید ، حالتی که به گفته بسیاری از اساتید حالت خلوص ابدی نام دارد .
در مکان دیگری ماهاریشی در مورد نحوه رهایی چنین گفته است :
بهمان صورت که آبی که در ظرفی وجود دارد ، نور عظیم خورشید را در حدود ظرف منعکس میکند ، به همین صورت واساناها نیز زمینه انعکاسی هستند که نور عظیم آگاهی را که از قلب بر می آید ، میگیرند و منعکس میکنند ، این فرایند ذهن را بوجود می آورد . با توجه به انعکاس ها ، تنها فردی که به روشن بینی نرسیده باشد دچار گمراهی میشود و اشتباها تصور میکند که موجود محدودی میباشد و این درحالی است که افراد روشن بین میدانند که هیچ محدودیتی ندارند .
روش (( من که هستم ؟ )) ، ذهن را زیر و رو میکند و به منشا ((من)) ، میرود ، واساناها معدوم میشوند و به علت نبودن زمینه انعکاسی و عدم انعکاس افکار ذهن و تفکر در نور وحدت که قلب میباشد ادغام میشوند . شاید به این دلیل است که (( جیوا یا خود کوچک )) را آگاهی انعکاسی مینامند . ( خود کچک حالتی از آگاهی است که معمولا ما قبل از روشن بینی آنرا به عنوان خود میشناسیم ) .

قسمت 276 از (( ویوکا چودمانی )) میگوید :
به نسبتی که فکر و ذهن جذب قلب میشوند ، واساناها معدوم میگردند. مدیتیشن و تمرکز روی خود بزرگ ، به نحوی که عوامل خارجی مخل آن نشوند ، ضروری است تا گرایشات غریزی ذهن کهموجب تولد و مرگ های متعدد میشوند گسسته شود و تا زمانی که خود بزرگ به صورت طبیعی و بدون تمرکز کردن جریان یابد ، بایستی مدیتیشن را ادامه داد . به این ترتیب است که واساناها از بین میروند .

(( ماندوکیا اوپا نی شاد )) ، چنین میگوید :
ذهن را روی قسمت اصلی قلب یا همان جایی که آخرین صدای کلمه ((مادر)) ، که طنینش را در ذهن باقی میگذارد متمرکز کنید و بدون فکر باقی بمانید ، این راهی است برای تمرکز ذهن بر روی قلب .

در بهاگاواد گیتا فصل 6 ، قسمت 25-26 آمده است :
با عزم ثابت بتدریج ذهن را روی خود بزرگ ثابت نمایید و سکون ذهن را تجربه کنید، بعد از آن بدون تفکر باقی بمانید و هر زمان که ذهن شروع به فعالیت نمود ، توجه آنرا به خود بزرگ برگردانید و ((خویش)) باقی بمانید .
ماهاریشی در مورد تکرار مانترا ها چنین گفته است : زمانی که مانترا تکرار میشود ، اگر با دقت پیگیری نمایید که صدای مانترا از کجا سرچشمه میگیرد ، ذهن جذب آنجا میشود . به این حالت تاپا میگویند .
همانگونه که هوای درون هر ظرفی با هوای محیط پیرامون آن متفاوت نیست ، ماهیت خود بزرگ موجود در قلب نیز با ماهیت خدای مطلق ، ذات لایتناهی پروردگار و روح یکی میباشد .

10-مکان خود بزرگ

((خودبزرگ)) ، کوچکتر از کوچکترین و در عین حال بزرگتر از بزرگترین ، در گوشه قلب هر موجود زنده ای مخفی است . خود بزرگ به بزرگی انگشت شست هر فرد در قلب هر شخصی وجود دارد.
(( قلب به مانند غنچه نیلوفر آبی است که به صورت وارونه قرار دارد . نقطه روشنی به مانند اتم ، یا به اندازه انتهای دانه شلتوک در آن وجود دارد. آن نقطه مانند شعله شمع است و سر آن جایگاه ((خود بزرگ )) میباشد .
قلب به صورت غنچه نیلوفر آبی است که جایگاه آن در وسط قفسه سینه ، کمی به طرف چپ میباشد . تمام نیدی ها ( چاکراها ) از اینجا سرچشمه میگیرند و کنترل میشوند . نفس ، فکر ، و آگاهی نیز از این مکان سرچشمه میگیرند.

11-مشخص کردن جای قلب برای مدیتیشن

از آنجایی که نفس از قلب سرچشمه میگیرد ، برای مشخص کردن جای قلب به منظور انجام مدیتیشن :
1- چشم ها را ببندید و برای چند ثانیه حرکات تنفس را کنترل کنید .
2- دقت کنید که نفس از کجا وارد قلب میشود و از کجا برمیخیزد .
3- جایی که نفس در آن فرو میرود و از آنجا بر میخیزد را به عنوان محل قلب در نظر بگیرید .
بعضی از افراد توجه را روی جمجمه و برخی دیگر تمرکز را روی منطقه بین دو ابرو (چاکرای ششم ) قرار میدهند. ولی ماهاریشی تنها توجه را معطوف به قلب مینماید ، چرا که معتقد است تنها قلب (چاکرای چهارم) میتواند واساناها را از بین ببرد و موجب رهایی ذهن شود .

12- تمرکز

طبیعت ذهن سرگردان بودن است و توسط واساناها به هرطرف رانده میشود .
چگونه میتوان ذهن را در طول تمرین بر روی قلب متمرکز نمود ؟
از دوران قدیم کنترل تنفس را در این مورد توصیه کرده اند . ماهاریشی در این مورد میگوید : از آنجایی که منشاء تنفس و ذهن یکی است ، کنترل تنفس موجب کنترل خود به خود ذهن میشود . در طی مراحل حبس تنفس ، اگر ذهن را روی قلب ثابت نگه داریم ، بتدریج ذهن از بین میرود ، تا جایی که ذهن به طرف درون رفته و بر روی قلب ثابت میشود و پذیرشی را برای واسانا نخواهد داشت و در نهایت اثرات واساناها را از بین میبرد .
ماهاریش در مورد ریاضت کشیدن چنین میگوید :
ریاضت راه مناسبی نیست ، در آوردن ذهن به صورت شرطی با روزه طولانی ، غش ، رنج مادی و... راه غلطی برای رسیدن به آگاهی است ، چرا که پس از قطع شدن هر یک از موارد فوق ، ذهن دوباره به حالت ابتدایی باز میگردد و شروع به فعالیت میکند . در حالی که تکنیک من که هستم ؟ ذهن را بدون هیچگونه ریاضتی معدوم میکند .

13-کنترل تنفس

برای بدست آوردن تمرکز ، از روش های مختلفی استفاده میشود . ماهاریشی در این مورد میگوید (( پرانایاما )) ضرورت چندانی ندارد.
در مورد کنترل تنفس ، بعنوان روش کمکی برای تمرکز ، روش کنترل از خارج برای افرادی مناسب است که قدرت کافی برای کنترل ذهن را ندارند . بهترین راه برای کنترل ذهن ، معاشرت و زندگی در مجاورت افرادی است که به روشن بینی رسیده اند . در صورتی که این کار میسر نباشد میتوانید از روش کنترل تنفس استفاده کنید .
با زندگی کردن در مجاورت افرادی که به روشن بینی رسیده اند ، این افراد زمینه را برای کنترل ذهن فراهم میکنند ، هرچند این قدرت آماده سازی ذهن برای شخص به وضوح قابل درک نباشد . اگر شخصی مانترا ها را به صورت مداوم تکرار کند ، دیگر نیاز چندانی به کنترل تنفس نخواهد داشت .

14- تمرین

وقتی فردی می کوشد تا ذهن را آرام کند ، و شروع به مدیتیشن میکند ، امواج افکار بیش از پیش هجوم می آورند تا زمینه صاف و بدون فکر را اشغال کنند . به محض اینکه فرد متوجه شد که در حال تفکر است ، بدون اینکه جذب این افکار شود این سوال را مطرح میکند :
1- (( این افکار برای چه کسی آمده اند ؟ )) جواب این است )) برای من )).
2- ((من که هستم ؟ )) . با این سوال و باتوجه به مدیتیشن فرد بر روی قلب ، شخص به درون قلب فرو میرود و منشا (( من )) را جستجو میکند .
در مورد هر فکر دو قسمت بالا را اجراکنید ، طی مدت کوتاهی خواهید توانست افکار ناخواسته را از ذهن برانید .

در ابتدا تمرین را به مدت 20 دقیقه انجام دهید و بعد زمان آنرا تا 1 ساعت افزایش دهید . ( در این مورد در آینده توضیح بیشتری خواهم داد . ) تمرین را در محل و زمان مشخصی انجام دهید . زیرا نشستن در مکان و زمان خاص در یک مکان مشخص موجب میشود ذهن بصورت خود به خود مدیتیشن را آغاز کند .

پیشگفتار
گرفتار در گرداب تولد و مرگ ، با طی تناسخ و رفتن از گونه ای به گونه ی دیگر ، از میان 8.400.000 گونه مختلف زیستی ، یکی به صورت آدمی اشرف مخلوقات تکوین می یابد.
با این حال انسان هنوز قریضه دیرینه و قوی حیوانی را حفظ کرده و نمیتواند خوب را از بد بازشناسد.انسان اولیه بر اثر درد و رنج بالاخره ، قدرت مطلق را میشتاسد و برای رهایی از دردهایش شروع به نیایش به دگاه خداوند میکند.رحمت خداوند شامل او میشود ، زیرا خداوند انسانهایی را که به او روی آورده اند مایوس و نا امید بر نمی گرداند.
به این ترتیب اعتقاد به خداوند در او شکل می گیرد و سپس طبق عادت ، حتی زمانی که دردی در وجود ندارد ، خداوند را نیایش می کند.به این ترتیب راه اخلاص پی ریزی می شود.بعد ها برای بر آورده شدن خواسته های دنیوی و یا رفتن به بهشت ، عبادت و پرستش به خدا را انجام میدهد. غافل از اینکه هدف از تولد انسان ، رهایی از حلقه مرگ و زندگی میباشد.
در ابتدا عبادت را به صورت انجام ((پوجا)) و سپس با خواندن آهنگ های مذهبی آغاز میکند. در ابتدا عبادت را با فاصله و سپس بطور مکرر و دائم انجام می دهد ؛ همچنین به ذکر و تکرار نام های مقدس خداوند می پردازد تا دائما خداوند را به خاطر داشته باشد.
اگر این اعمال با اخلاص فراوان و فقط در راه خدا انجام شود ، موجب خشنودی خداوند شده ، او را به سوی رستگاری هدایت خواهد کرد . در ریبهو گیتا آمده است: فقط کسانی که با عبادت و اخلاص زیاد ، شامل رحمت (( لرد شیوا )) گردیده اند ، به آگاهی وحدت میرسند.
در (( پانچاداسی دایانا دیپیکا )) آمده است که : فقط کسانی که در چند زندگی قبل ، اعمالشان در جهت رضای خدا بوده است ، به پختگی لازم جهت انجام تمرینات ماهایوگا رسیده اند.
(( بهاگاواد گیتا )) بر روی اعمالی که برای رضای خدا و بدون توجه به نفع شخصی انجام میشود ، بسیار تکیه می کند و آن را راه رسیدن به (( جنانا )) و سپس رهایی میداند.
ماهاریشی در قطعه سوم از (( اوپادسا سارا )) می گوید : اعمالی که برای نفع شخصی نیستند و در راه رضای خدا انجام میشوند ، راه انتخابی فرد را تصحیح میکنند و فرد را به سوی رهایی رهنمون می شوند.
در حالیکه انگیزه قبلی فرد رفتن به بهشت یا تولد بهتری در زندگی بعدی بوده است ، کسی که نتیجه کارهایش ( میوه اعمالش ) را به خداوند تسلیم می کند و هیچ چیزی را برای خود نمی گذارد ، به طور خود به خود به سوی (( جنانا مارگا )) رانده میشود. همینکه فرد کاری را برای رضای خدا انجام میدهد ، این عادت در او ایجاد میشود و حتی کارها ، تکالیف و وظایف روزانه اش را نیز با فکر خدمت به خدا انجام می دهد.
حتی مراقبت از خانواده و کارهای معیشتی خویش را نیز با فکر خدمت به خدا انجام می دهد . به این ترتیب کم کم وابستگی های اضافی نسبت به خانواده ، دوستان ، و… نیز از بین خواهند رفت .سپس حتی اینطور فکر خواهد کرد : تا کنون چندین بار زندگی کرده ام و در هر زندگی پدر ، مادر ، برادر ، خواهر ، همسر و فرزندانی داشته ام ؛ آیا اکنون باید نگران آنها هستم؟ بنا بر این همین آرامش و عدم نگرانی برایش در همین زندگی پیش می آید و همه چیز را به خداوند می سپارد.
این عدم وابستگی موجب رشد معنوی او به سوی رهایی از خواسته های اضافی ( ویرا گیا ) و افزایش خواسته برای رهایی می گردد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد